هدف از این تحقیق بررسی و تشریح حوزه های طرحواره و طرحواره ناسازگار اولیه می باشد

 

 

یانگ وهمکارانش در ابتدا هجده طرحواره اولیه را معرفی کرد (یانگ،1384؛یانگ وهمکاران ،2003)اما در مطالعات اخیر سه طرحواره در دیگر طرحواره ها ادغام گردیده اند.این پانزده طرحواره در قالب پنج مقوله گسترده نیازهای عاطفی مرکزی ارضاء نشده که "حوزه های طرحواره " نامیده می شوند سازمان می یابند.طرحواره هایی که در هر حوزه قرار دارند حاصل عدم ارضاء مطلوب نیاز مرتبط با آن حوزه هستند.

 

 


طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود – آسیب رسانی هستند كه در ابتدای رشد و تحول در ذهن شكل گرفته و در سیر زندگی تكرار می شوند. ریشه تحولی طرحوارههای ناسازگار اولیه در تجارب ناگوار دوران كودكی نهفته است. طرحواره هایی كه زودتر به وجود می آیند و معمولاً قوی ترین هستند، از خانواده های هسته ای نشأت می گیرند. تا حد زیادی پویایی خانواده بازتاب دقیق پویایی های ذهنی كودك هستند. وقتی افراد در موقعیت هایی از زندگی بزرگسالی، طرحواره های ناسازگار اولیه شان فعال می شوند، معمولاً خاطره ای هیجان انگیز از دوران كودكی خود تجربه می كنند. همزمان با تحول كودك، سایر عوامل تأثیرگذار مانند همسالان، مدرسه، انجمن های گروهی و فرهنگ به طور روزافزونی اهمیت می یابند و در شكل گیری طرحواره ها نقش بازی می كنند. با این حال طرحواره هایی كه بعداً در سیر تحول شكل می گیرند، زیاد عمیق و نیرومند نیستند (یانگ و همکاران،1386).

 

 


یانگ آن دسته از طرح واره ها را که منجر به شکل گیری مشکلات می شوند، طرحواره های ناسازگار اولیه می نامند(یانگ ،1384). این طرحواره ها "باورهای زیر بنایی ناکارآمد و مطلقی در مورد خود و در ارتباط با باورهایی در مورد محیط هستند که در طول دوران کودکی رشد یافته و عمدتاً توسط موقعیت ها یا  محرک هایی در محیط فرد فعال می شوند(پتروسلی  و همکاران ،2001). در واقع این طرحواره ها که از دیدگاه یانگ عمیق ترین ساختارهای شناختی هستند "الگوهایی نافذ و گسترده، متشکل از خاطرات هیجانات، شناخت طرحواره ها و احساسات بدنی  در ارتباط با روابط فرد با خودش و دیگران می باشند که درطی کودکی و نوجوانی رشد کرده و در سراسر زندگی فرد تداوم می یابند و تا حد زیادی نیز ناکارآمدند.یا بعبارتی دیگر الگوهای شناختی و عاطفی خود آسیب رسانی هستند که از جریان اولیه رشد آغاز شده و در طول زندگی تداوم می یابند(نورداهل و همکاران ،2005).

 

 


طرحواره ناسازگار اولیه ساختارهایی غیرشرطی و انعطاف  ناپذیرند که به تدریج و به صورت الگوهایی از تفکرات تحریف شده و رفتارهای ناکارآمدی تثبیت شده اند. این ساختارها توسط افراد حفظ و اغلب قطعی و مسلم انگاشته می شوند. طرحواره ها به عنوان الگویی برای پردازش تجربیات افراد مورد استفاده قرار می گیرند و به این ترتیب افکار و روابط فرد با دیگران را مشخص می کنند ونوع ادراکی را که هر فرد از خود و جهان پیرامونش دارد تحت تأثیر قرار می دهند. ادراکی که به دلیل ماهیت خود تداوم بخش طرحواره ها در سراسر زندگی ادامه می یابد. (سیموس ،1384؛یانگ و همکاران،2003)

 

 

 

فهرست مطالب
1-6-تعریف نظری و عملیاتی متغیرها    B
فصل دوم  پیشنیه تحقیق    C
2-1- بخش اول:مبانی نظری پژوهش    E
2-1-1- طرحواره های ناسازگار اولیه    E
2-1-2-  طرحواره :    E
2-1-3- ریشه های شکلگیری طرحواره    G
2-1-4- طرحواره های ناسازگار اولیه    J
2-1-5- حوزه های طرحواره و طرحواره ناسازگار اولیه:    K
2-1-5-1- حوزه اول؛ بریدگی/طرد    L
2-1-5-2- حوزه دوم ؛ خودگردانی و عملکرد مختل    M
2-1-5-3- حوزه سوم: محدودیت های مختل    M
2-1-5-4- حوزه چهارم،دیگر جهت مندی    N
2-1-5-5- حوزه پنجم:گوش به زنگی بیش از حد و بازداری    O
2-2- بخش دوم:مطالعات انجام شده داخلی وخارجی    P
2-2-1- سوابق مربوط به طرحواره های ناسازگار اولیه:    P
2-2-2- سوابق مربوط به رفتارهای پرخطر    S
فهرست منابع:    X

منابع
منابع فارسی    
منابع انگلیسی